چرا در برخی روابط عاشقانه، یکی از طرفین دچار اضطراب میشود؟


سبک دلبستگی ناایمن:
افرادی که در کودکی دلبستگی ناایمنی را تجربه کردهاند، بیشتر مستعد اضطراب در روابط عاشقانه هستند.ترس از صمیمیت:
برخی افراد به دلیل ترس از آسیبپذیر شدن، از صمیمیت عاطفی دوری میکنند و این دوری، اضطراب را تشدید میکند.عدم ارتباط موثر:
ناتوانی در بیان نیازها و احساسات، میتواند منجر به سوءتفاهم و افزایش اضطراب شود.مقایسه با دیگران:
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران در شبکههای اجتماعی یا در زندگی واقعی، میتواند احساس ناامنی و اضطراب را برانگیزد.فشار اجتماعی:
انتظارات خانواده و دوستان از رابطه، میتواند بر فرد فشار وارد کند و اضطراب او را افزایش دهد.کمالگرایی:
تلاش برای داشتن یک رابطه بینقص، غیرواقعی و اضطرابآور است.مشکلات سلامت روان:
اضطراب و افسردگی زمینهای، میتوانند اضطراب در روابط عاشقانه را تشدید کنند.استرسهای زندگی:
استرسهای کاری، مالی یا خانوادگی، میتوانند بر کیفیت رابطه تاثیر بگذارند و اضطراب را افزایش دهند.تغییرات در زندگی:
تغییر شغل، نقل مکان یا سایر تغییرات بزرگ در زندگی، میتواند بر رابطه تاثیر بگذارد و اضطراب را برانگیزد.عدم تعادل قدرت:
احساس نابرابری در قدرت در رابطه، میتواند منجر به احساس ناامنی و اضطراب شود.این مقاله تنها به بررسی برخی از عوامل رایج در ایجاد اضطراب در روابط عاشقانه پرداخته است و هر رابطه، شرایط منحصر به فرد خود را دارد.
1. ناامنی در دلبستگی: ریشه های اولیه اضطراب
سبک دلبستگی افراد در دوران کودکی، تاثیر عمیقی بر روابط عاشقانه آنها دارد.افرادی که در کودکی دلبستگی ناایمن (اجتنابی یا دوسوگرا) را تجربه کردهاند، بیشتر مستعد اضطراب در روابط هستند.این ناامنی میتواند به شکل ترس از طرد شدن، نیاز مداوم به تایید و یا شک و تردید در مورد علاقه و تعهد طرف مقابل بروز پیدا کند.مثلا فردی که در کودکی از سوی والدین خود مورد بیتوجهی قرار گرفته، ممکن است در روابط بزرگسالی به طور مداوم نگران ترک شدن باشد.شناخت سبک دلبستگی خود و پارتنرتان میتواند به درک بهتر رفتارها و احساسات یکدیگر کمک کند.
درمانگر میتواند در شناسایی این الگوها و ایجاد سبک دلبستگی ایمنتر، یاریرسان باشد.
دلبستگی ناایمن مانند بذری است که در خاک رابطه کاشته می شود و اگر به درستی مدیریت نشود، جوانه اضطراب خواهد زد.تمرین خودآگاهی و پذیرش، گام مهمی در بهبود سبک دلبستگی است.
2. ترس از صمیمیت: دیواری نامرئی بین دو قلب
برخی افراد به دلیل تجربیات گذشته یا باورهای شخصی، از صمیمیت عاطفی میترسند. این ترس میتواند به اضطراب در رابطه منجر شود، زیرا فرد تلاش میکند تا فاصله خود را حفظ کند. ترس از آسیبپذیری، فاش کردن جنبههای پنهان شخصیت، یا وابستگی بیش از حد، از جمله عواملی هستند که این ترس را ایجاد میکنند. فرد مضطرب ممکن است با انتقاد کردن، دوری گزیدن یا ایجاد بحثهای بیمورد، از صمیمیت فرار کند. درک ریشه های این ترس و ایجاد فضایی امن برای ابراز احساسات، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. صمیمیت یک فرآیند تدریجی است و نیازمند اعتماد و امنیت روانی است. صحبت کردن با صداقت در مورد ترس ها و نگرانی ها، اولین قدم برای عبور از این دیوار است.
3. عدم اعتماد به نفس: سایه ای بر روابط
اعتماد به نفس پایین میتواند باعث شود فرد به طور مداوم در مورد ارزش خود و جذابیتش برای طرف مقابل دچار تردید شود. این تردید میتواند به اضطراب و نگرانی دائمی منجر شود. فرد مضطرب ممکن است به دنبال تایید مداوم از طرف مقابل باشد و یا از ابراز نیازها و خواستههای خود خودداری کند. مقایسه خود با دیگران، تمرکز بر نقاط ضعف و باورهای منفی در مورد خود، از جمله عواملی هستند که اعتماد به نفس را کاهش میدهند. تمرکز بر نقاط قوت، پذیرش خود و تلاش برای بهبود، میتواند به افزایش اعتماد به نفس کمک کند. به خود یادآوری کنید که شما منحصر به فرد و ارزشمند هستید، صرف نظر از اینکه چه کسی شما را دوست دارد. مراقب افکار منفی خود باشید و آنها را به چالش بکشید. از یک درمانگر یا مربی زندگی برای بهبود عزت نفس خود کمک بگیرید.
4. تجربیات تلخ گذشته: کوله باری از درد
تجربیات ناموفق در روابط گذشته، میتواند باعث ایجاد ترس و اضطراب در روابط جدید شود. فرد ممکن است نگران تکرار الگوهای مخرب گذشته باشد. خیانت، طرد شدن، سوء استفاده عاطفی و یا جدایی دردناک، از جمله تجربیاتی هستند که میتوانند اثرات طولانی مدتی بر سلامت روان فرد داشته باشند. پردازش این تجربیات با کمک یک درمانگر و یادگیری درسهای لازم از آنها، میتواند به کاهش اضطراب و ایجاد روابط سالمتر کمک کند. به خود اجازه دهید تا سوگواری کنید و با درد گذشته کنار بیایید. باور کنید که لیاقت یک رابطه سالم و شاد را دارید. 






کدوممون اون حس عجیب رو توی رابطه تجربه نکرده؟ روزایی که دلشوره بی دلیل همه وجودت رو میگیره و نمیدونی چرا. من یه دوره طولانی با این احساس دست و پنجه نرم میکردم، هر پیام که دیر جواب میدادم یا کم حرف میزدم، فکر میکردم دارم رابطه رو خراب میکنم. بعدها فهمیدم ترس از تنها موندن داره ذهنمو تسخیر میکنه، همون ترسی که از بچگی باهام بود.
دوستای زیادی رو دیدم که با مقایسه کردن رابطه شون با اینستاگرام، خودشون رو عذاب میدن. زندگی واقعی هیچ ربطی به اون پست های رنگ و وارنگ نداره. مهم اینه که تو دلت با طرف مقابلت راحت باشه.
اگر شما هم چنین لحظاتی رو پشت سر گذاشتین، خوشحال میشم داستانتون رو بشنوم. شاید حرف های شما راهنمایی برای کسایی باشه که هنوز درگیر این حس های مبهمن. مخصوصا اونایی که فکر میکنن فقط خودشون اینجورین…